فهرست ها

نشست قصه گویی و جمع خوانی به مناسبت عید غدیر

نشست قصه گویی و جمع خوانی داستان عقیل و آهن سرخ به مناسبت عید غدیر صورت پذیرفت.

کتابدار کتابخانه عمومی نبی اکرم(ص) شهرستان پارسیان حلیمه روشن زاده از برگزاری نشست قصه گویی و جمع خوانی از داستان عقیل و آهن سرخ برگرفته از کتاب "12 قصه از امام علی(ع) و یارانش " به روایت مژگان شیخی برای اعضای کودک کتابخانه خبر داد.

خانم روشن زاده بیان کردند: کتاب مصوّر حاضر، از سری کتاب های «قصّه هایی از امام علی(ع) و یارانش» است که به زبانی ساده و نثری روان برای گروه های سنّی (ب) و (ج) تدوین شده است. هدف از نگارش این داستان، آگاهی از عدل و انصاف «امام علی(ع)» در تقسیم بیت المال است. در این داستان می خوانیم: عقیل نابینا برادر «امام علی(ع)» قادر به کار کردن نبود و نمی توانست برای فرزندانش آسایش بیشتری فراهم کند. «عقیل» تصمیم می گیرد نزد برادرش برود و سهم بیشتری از گندم را طلب کند. «امام علی(ع)» هر چقدر برای «عقیل» توضیح می دهد که این کار دور از انصاف و عدل است، او قبول نمی کند. سرانجام «امام علی(ع)» مجبور می شود آهن داغی را نزدیک صورت برادرش ببرد و او را متوجّه عذاب جهنم کند. این کتاب دربردارندة خطبه هایی از «امام علی(ع)» با استناد به نهج البلاغه است و بیان گر این مطلب است که امیرمؤمنان حاضر نبودند در مقابل حکومت دنیوی از فرمان خداوند سرپیچی کنند. پیام این داستان به مخاطبان این است که نباید به هیچ عنوان عدل و انصاف و حق را زیر پا گذاشت

در بخشی از کتاب آماده است: روزی عقیل که داشت از شدت فقر رنج میبرد به بهانه ی اینکه برادر امام علی هست نزد امام علی (ع) رفت و از او درخواست گندم بیشتر نسبت به دیگران کرد.ولی امام علی در خواست اورا نپذیرفت و عقیل غمگین به خانه برگشت.فردای آن روز عقیل باز هم پیش آن امام رفت و تقاضای گندم بیشتر کرد.امام مجدد درخواست او را رد کرد ولی با گریه و زاری و اصرار بیشتر عقیل روبرو شد.در ان هنگام امام علی (ع) اهن داغی که روی اتش سرخ شده بود نزدیک عقیل برد و عقیل ترسید و صورتش را عقب کشید.امام علی رو به عقیل کرد و گفت چطور انتظار داری که من از شعله های اتش جهنم نترسم؟ به این فکر کرده ایی که من چگونه باید آن اتش را تحمل کنم؟.

جمع خوانی

اخبار و اطلاعیه