فهرست ها

حضور نوجوانان در کتابخانه و برگزاری نشست معرفی کتاب روشن زاده بیان کردند: نوجوان احتمالا فشار بسیاری را بر خودش احساس می کند. نیاز به راهنما و مشوقی دارد که بتواند در کنارش باشد. او و نیازهایش را ببیند، بشناسد و به دور از نصیحت و دلسوزی های بیجا، راه

حلیمه روشن زاده کتابدار کتابخانه عمومی نبی اکرم (ص) پارسیان با معرفی کتاب" هستی" نوشته ی فرهاد حسن زاده میزبان نوجوانان شد.

روشن زاده بیان کردند: نوجوان احتمالا فشار بسیاری را بر خودش احساس می‌کند. نیاز به راهنما و مشوقی دارد که بتواند در کنارش باشد. او و نیازهایش را ببیند، بشناسد و به دور از نصیحت و دلسوزی‌های بیجا، راهنمایی‌اش کند. و چه مشوقی بهتر از کتاب؟ امروزه سرگرمی‌های سالم کم است و در این شرایط کتاب علاوه بر اینکه سرگرمی سالمی است، پرفایده است، اطلاعات انسان را افزایش می‌دهد و دایره لغات ما را گسترده‌تر می‌کند. او به دختران نوجوان توصیه می‌کند کتاب بخوانند و می‌گوید: کتاب‌هایی که شخصیت اصلی آن‌ها دختری نوجوان است، می‌تواند تاثیر مثبتی روی روحیه فرد داشته باشد و بسیاری از دخترانی که اعتماد به نفس بالایی ندارند با مطالعه این آثار اعتماد به نفسشان در انجام کار مورد علاقه شان افزایش می‌یابد.

وی افزود: با حضور دختران نوجوان در کتابخانه و با هدف بالایردن اعتمادبنفس نوجوانان رمان "هستی" اثر "فرهاد حسن زاده" بتوسط کتابدار معرفی گردید. رمان" هستی" ، داستان یک دختر دوازده ساله ی اهل آبادان را به رشته ی تحریر درآورده است. اما چه چیز "هستی" "فرهاد حسن زاده" را از سایر دخترها جدا کرده؟ روحیات غیرمتعارف او! "هستی" چهارچوب پذیر نیست و خلقیات او به دختران دیگر نمی ماند. او دلش می خواهد برود توی کوچه و با پسرها فوتبال بازی کند یا اینکه همراه دایی جمشید سوار موتور شود و راندن آن را از دایی اش یاد بگیرد.
ارتباط میان "هستی" و پدرش خیلی صمیمانه نیست. پدر به دلیل رفتارهای غیرمتعارف او مرتب سرزنشش می کند و حالا که بخاطر شکسته شدن دست "هستی" در فوتبال، سفر کاری اش در کشتی اروند که راهی ژاپن بود را از دست داده، بیشتر هم از او عصبانی است. مادر "هستی" قرار است فرزند دیگری به دنیا بیاورد و پدر ناچار است که با "هستی" در بیمارستان بماند. اما همین اتفاق جان پدر را نجات می دهد، چرا که کشتی اروند مورد حمله ی نیروهای عراقی قرار گرفته و غرق شده است. از همینجا زمزمه های جنگ شدت می گیرد و با بمباران شدن خانه، مجبور می شوند که آنجا را به مقصد ماهشهر ترک کنند. در آنجا "هستی" دوست تازه ای پیدا می کند که او هم همچون "هستی" جنگ زده است و برادری دارد که به "هستی" کمک می کنند از ماهشهر بگریزد و تنهایی راهی آبادان شود. این فرار اثرات زیادی بر "هستی" و داستان او می گذارد که بر روابط وی با پدرش تاثیر به سزایی خواهد داشت. "فرهاد حسن زاده" این داستان را برای نوجوانانی به نگارش درآورده که ارتباط چندان صمیمی با خانواده ندارند و از دریچه ی مشکلات و نگرانی های "هستی" به آن ها کمک می کند که بیشتر به والدین خود اعتماد کنند.

اخبار و اطلاعیه